میدونید امشب که داشتم از محل کار بر میگشتم خونه چی شد؟
نمیدونید؟
یه آقاهه دستش رو گذاشت رو شونم و تکونم داد.
گفت آخرشه !!!
چشمام رو باز کردم.
دیدم تو اتوبوسم !!! همه دارن پیاده میشن !
خوابم برده بود !
این روزا خیلی خسته میشم.